Persian Vocabulary
Click on letter: GT-Google Translate; GD-Google Define; H-Collins; L-Longman; M-Macmillan; O-Oxford; © or C-Cambridge

GT GD C H L M O
a

GT GD C H L M O
administrative /ədˈminiˌstrātiv,-strətiv/ = ADJECTIVE: اداری, اجرایی, مجری; USER: اداری, اجرایی, های اداری, اداری و, اداری را

GT GD C H L M O
allow /əˈlaʊ/ = VERB: اجازه دادن, پذیرفتن, رخصت دادن, پسندیدن, تصویب کردن, روا دانستن, اعطاء کردن, ترخیص کردن; USER: اجازه دادن, اجازه می دهد, اجازه می دهد تا, اجازه می دهد که, ها اجازه می دهد

GT GD C H L M O
also /ˈɔːl.səʊ/ = ADVERB: همچنین, نیز, و همچنین, بعلاوه, همینطور, و نیز, گذشته از این; USER: همچنین, نیز, همچنین می, نیز به, را نیز

GT GD C H L M O
and /ænd/ = CONJUNCTION: و, و; USER: و, ها و, و در, و به, است و

GT GD C H L M O
any /ˈen.i/ = ADJECTIVE: هر, هیچگونه; PRONOUN: هیچ, کدام, هیچ نوع, چه, از نوع, چقدر, چه نوع; USER: هر, هیچ, هر گونه, هیچگونه, کدام

GT GD C H L M O
apps /æp/ = USER: برنامه ها, برنامه, برنامه های, واژهنامه, نرم افزار

GT GD C H L M O
are /ɑːr/ = VERB: هستیم, هستیم, هستید; USER: هستیم, هستند, می باشد, عبارتند از, هستید

GT GD C H L M O
as /əz/ = ADVERB: مانند, چنانکه, بطوریکه, بعنوان مثال; CONJUNCTION: چون, چنانکه, همچنانکه, هنگامیکه, چه, نظر باینکه; PREPOSITION: در نتیجه; USER: مانند, عنوان, به عنوان, را به عنوان, چون

GT GD C H L M O
ask /ɑːsk/ = VERB: پرسیدن, خواستن, سوال کردن, پرسش کردن, جویا شدن, طلبیدن, دعوت کردن, طلب کردن, خبر گرفتن, خواهش کردن, برای چیزی بی تاب شدن; USER: پرسیدن, بپرسید, بخواهید, بپرسید که, از آنها بخواهید

GT GD C H L M O
assign /əˈsaɪn/ = VERB: اختصاص دادن, تعیین کردن, واگذار کردن, ارجاع کردن, مقرر داشتن, گماشتن, قلمداد کردن, بخش کردن, ذکر کردن, معین کردن; USER: اختصاص دادن, اختصاص, واگذار, اختصاص دهید, اختصاص داده

GT GD C H L M O
assistance /əˈsɪs.təns/ = NOUN: کمک, مساعدت, معاونت, معاضدت, دستیاری, رسیدگی, همدستی, مدد, پایمردی, مراعات; USER: کمک, مساعدت, کمک های, به کمک, کمک به

GT GD C H L M O
assistant /əˈsɪs.tənt/ = NOUN: معاون, دستیار, کمک, نایب, یاور, معین, بردست, ترقی دهنده, رهبریار; ADJECTIVE: حاضر; USER: دستیار, معاون, کمک, نایب

GT GD C H L M O
based /-beɪst/ = ADJECTIVE: مستقر, مبنی, متکی; USER: مبنی, بر اساس, مستقر, مبتنی بر, را بر اساس

GT GD C H L M O
be /biː/ = VERB: بودن, شدن, ماندن, امر فعل بودن, وجود داشتن, زیستن; USER: بودن, باشد, شود, تواند, می شود

GT GD C H L M O
before /bɪˈfɔːr/ = PREPOSITION: قبل از, پیش از, پیش, پیش ازانکه; ADVERB: قبل, پیشتر, سابق, جلو, در حضور, سابقا, پیش ازانکه; USER: قبل از, قبل, پیش, پیش از, قبل از اینکه

GT GD C H L M O
best /best/ = ADJECTIVE: بهترین, به بهترین وجه, بهترین کار, بزرگترین, نیکوترین, ممتاز, خوبترین, شایستهترین, عظیم ترین, به نیکوترین روش, اعلاء, خاصگی; VERB: برتری جستن, سبقت گرفتن; USER: بهترین, بهترین حالت, به بهترین, بهترین راه حل

GT GD C H L M O
between /bɪˈtwiːn/ = PREPOSITION: میان, در بین, مابین, در میان, فیمابین; ADVERB: مابین, در مقام مقایسه; USER: میان, بین, در بین, مابین, در میان

GT GD C H L M O
bot /bɒt/ = USER: ربات, ربات این

GT GD C H L M O
bots /bɒt/ = USER: رباتها, رباتهای, در برابر, bot ها, رباتها را

GT GD C H L M O
bring /brɪŋ/ = VERB: اوردن, رساندن به, موجب شدن; USER: را, آورد, ارمغان بیاورد, به ارمغان بیاورد, را به

GT GD C H L M O
built /ˌbɪltˈɪn/ = ADJECTIVE: ساخته; USER: ساخته, ساخته شده, ساخته شده است, ساخته شده اند, های ساخته شده

GT GD C H L M O
can /kæn/ = NOUN: قوطی, قوطی کنسرو, حلبی; VERB: قادر بودن, قدرت داشتن, امکان داشتن, در قوطی ریختن, زندان کردن, اخراج کردن, توانایی داشتن; USER: می تواند, می توانید, می توانند, می تواند به, می تواند در

GT GD C H L M O
care /keər/ = NOUN: مراقبت, توجه, سرپرستی, مواظبت, پرستاری, غم, پروا, تیمار, بیم, دلواپسی غم; VERB: غم خوردن, سرپرستی کردن; USER: مراقبت, مراقبت از, اهمیت, اهمیتی, مراقبت می

GT GD C H L M O
chats /tʃæt/ = NOUN: گپ, سخن دوستانه, درد دل; USER: چت, چت های, چت ها, گپ ها, های چت

GT GD C H L M O
clients /ˈklaɪ.ənt/ = NOUN: مشتری, موکل, ارباب رجوع; USER: مشتریان, به مشتریان, از مشتریان, مشتریان در, مشتریان را

GT GD C H L M O
collaborate /kəˈlæb.ə.reɪt/ = VERB: همدستی کردن, تشریک مساعی کردن, باهم کار کردن; USER: همکاری, همکاری می, همکاری کنند, یکدیگر همکاری, با یکدیگر همکاری

GT GD C H L M O
collaboration /kəˌlæb.əˈreɪ.ʃən/ = NOUN: همکاری, همدستی, تشریک مساعی, خیانت; USER: همکاری, با همکاری, همکاری در, همکاری و مشارکت, تشریک مساعی

GT GD C H L M O
communication /kəˌmjuː.nɪˈkeɪ.ʃən/ = NOUN: ارتباط, مخابرات, مکاتبه, تماس, مخابره, ابلاغیه, معاشرت, علاقه; USER: ارتباط, ارتباطات, ارتباطی, های ارتباطی, مخابرات

GT GD C H L M O
communications /kəˌmjuː.nɪˈkeɪ.ʃən/ = NOUN: ارتباطات; USER: ارتباطات, ارتباطی, های ارتباطی, ارتباطات است

GT GD C H L M O
completely /kəmˈpliːt.li/ = ADVERB: سرتاسر; USER: به طور کامل, کاملا, طور کامل, طور کامل از, را به طور کامل

GT GD C H L M O
controls /kənˈtrəʊl/ = NOUN: کنترل, بازرسی, باز بینی, کاربری; USER: کنترل, کنترل های, گروه کنترل, کنترل ها, در گروه شاهد

GT GD C H L M O
core /kɔːr/ = NOUN: هسته, چنبره, مغز ودرون هرچیزی; USER: هسته, هسته ای, هسته اصلی, های هسته, هسته مرکزی

GT GD C H L M O
corn /kɔːn/ = ADJECTIVE: ازمند; NOUN: قره قاز, شخص پرخور

GT GD C H L M O
coworkers /ˈkoʊˌwɜr·kər/ = USER: همکاران, همکارانش, همکاران و, به همکاران

GT GD C H L M O
customizable /ˈkʌstəmaɪzəbl/ = USER: قابل تنظیم, تنظیم, سفارشی, قابل تنظیم است, سفارشی سازی

GT GD C H L M O
databases /ˈdatəˌbās,ˈdā-/ = USER: پایگاه داده ها, پایگاه داده, پایگاه داده های, پایگاه های داده, بانک های اطلاعاتی

GT GD C H L M O
decide /dɪˈsaɪd/ = VERB: تصمیم گرفتن, فیصل دادن, فیصله کردن, قصد کردن, مصمم شدن, حل کردن; USER: تصمیم گیری, تصمیم بگیرند, تصمیم می گیرید, تصمیم بگیرند که, تصمیم می گیرند

GT GD C H L M O
deliver /dɪˈlɪv.ər/ = VERB: تحویل دادن, ازاد کردن, ایراد کردن, رستگار کردن; USER: ارائه, تحویل, رساندن, تحویل می, را ارائه

GT GD C H L M O
direct /daɪˈrekt/ = ADJECTIVE: مستقیم, راست, عمودی, میان بر; VERB: هدایت کردن, نظارت کردن, نظارت کردن, دستور دادن, معطوف داشتن, امر کردن, متوجه ساختن, اداره کردن, قراول رفتن, سوق دادن, عطف کردن; USER: مستقیم, هدایت, مستقیم به, طور مستقیم, را مستقیم

GT GD C H L M O
discuss /dɪˈskʌs/ = VERB: مطرح کردن, گفتگو کردن, بحی کردن, بادقت بحی کردن; USER: مورد بحث, بحث, بحث در مورد, بحث در, مورد بحث قرار

GT GD C H L M O
do /də/ = VERB: انجام دادن, عمل کردن, کردن, کفایت کردن, بدرد خوردن, این کلمه در ابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید; USER: انجام دادن, انجام, انجام دهد, انجام این کار, کار را انجام

GT GD C H L M O
doing /ˈduː.ɪŋ/ = NOUN: عمل; ADJECTIVE: فاعل; USER: عمل, انجام, انجام می دهند, انجام می, انجام این کار

GT GD C H L M O
down /daʊn/ = ADJECTIVE: پایین, غمگین, دلتنگ, از کار افتاده, کرک صورت پایین; ADVERB: پایین, سوی پایین, بطرف پایین, بزیر; NOUN: پایین, کرک, پرهای ریزی که برای متکا بکار میرود; PREPOSITION: زیر; USER: پایین, کردن, به پایین, را پایین, پایین می

GT GD C H L M O
easier /ˈiː.zi/ = USER: آسان تر است, آسان تر, راحت تر, را آسان تر, آسانتر می کند

GT GD C H L M O
easily /ˈiː.zɪ.li/ = ADVERB: به اسانی, باسانی, سبک; USER: به آسانی, آسانی, به آسانی می, به راحتی قابل, را به راحتی

GT GD C H L M O
easy /ˈiː.zi/ = ADJECTIVE: ساده, اسان, سهل, روان, ملایم, سبک, بی زحمت, اسوده, بدون اشکال; USER: ساده, آسان, آسان می, بسیار آسان, را آسان

GT GD C H L M O
emails /ˈiː.meɪl/ = USER: ایمیل, ایمیل های, ایمیل ها, ایمیلهای, به ایمیل

GT GD C H L M O
empowers /ɪmˈpaʊər/ = VERB: قدرت دادن, اختیار دادن, وکالت دادن, صاحب اختیار و قدرت کردن; USER: سبب, قدرت, توانمند, قدرت می بخشد, اختیار و قدرت

GT GD C H L M O
enables /ɪˈneɪ.bl̩/ = VERB: قادر ساختن, توانا ساختن, وسیله فراهم کردن, تهیه کردن برای, اختیار دادن; USER: را قادر می سازد, قادر می سازد, را قادر, را قادر میسازد, قادر می سازد که

GT GD C H L M O
encore /ˈɒŋ.kɔːr/ = VERB: دوباره به نواز دعوت کردن; USER: دوباره به نواز دعوت کردن, ENCORE, دوباره به نواز دعوت, آنکور, آوازی که دوباره اجرا

GT GD C H L M O
english /ˈɪŋ.ɡlɪʃ/ = NOUN: انگلیسی; VERB: بانگلیسی دراوردن; ADJECTIVE: مربوط به مردم و زبان انگلیسی

GT GD C H L M O
essential /ɪˈsen.ʃəl/ = ADJECTIVE: ضروری, اساسی, اصلی, ذاتی, عمده, واجب, لاینفک, واقعی, عارضی, فرض, بسیار لازم, اساسی ذاتی, جبلی; USER: ضروری, اساسی, ضروری است, اصلی, ذاتی

GT GD C H L M O
every /ˈev.ri/ = ADJECTIVE: هر, همه, هر کس, هر کسی; PRONOUN: هر که; USER: هر, در هر, همه, از هر, که هر

GT GD C H L M O
fast /fɑːst/ = ADJECTIVE: سریع, تند, فوری, تندرو, سریع السیر, سفت, رنگ نرو, عجول, سبک; NOUN: روزه; VERB: روزه گرفتن; ADVERB: بسرعت; USER: سریع, به سرعت, روزه, تند, سریع است

GT GD C H L M O
features /ˈfiː.tʃər/ = NOUN: سیما; USER: ویژگی های, ویژگی, امکانات, از ویژگی های, از ویژگی

GT GD C H L M O
files /faɪl/ = NOUN: اوراق; USER: فایل, فایل های, فایل ها, فایلهای, فایلها را

GT GD C H L M O
first /ˈfɜːst/ = first, first, first, نخست, یکم, مقدم, مقدماتی; ADVERB: اولا; USER: اولین, اول, برای اولین بار, نخستین, نخست

GT GD C H L M O
fit /fɪt/ = ADJECTIVE: مناسب, سازگار, شایسته, تندرست, در خور, مستعد; NOUN: حمله, غش, بیهوشی; VERB: متناسب کردن, خوردن, مجهز کردن; USER: مناسب, جا, متناسب, جا داد, متناسب با

GT GD C H L M O
for /fɔːr/ = PREPOSITION: برای, مربوط به, بخاطر, در برابر, بمنظور, برای اینکه, در مدت, در مقابل, بجهت, از طرف, بجای; CONJUNCTION: زیرا که; USER: برای, را برای, به مدت, ها برای, شده برای

GT GD C H L M O
from /frɒm/ = PREPOSITION: از, از روی, از پیش, بواسطه, در نتیجه; USER: از, را از, که از, ها از, و از

GT GD C H L M O
full /fʊl/ = ADJECTIVE: پر, کامل, کامل, تمام, مملو, انباشته, سیر, مفصل, لبریز, بالغ, مطلق, رسیده, اکنده; NOUN: فول, پری; USER: کامل, پر, تمام, مملو, فول

GT GD C H L M O
future /ˈfjuː.tʃər/ = ADJECTIVE: بعدی, مربوط باینده; NOUN: اینده, بعد اینده, اتیه; USER: بعدی, آینده, در آینده, آینده ای, های آینده

GT GD C H L M O
g /dʒiː/ = NOUN: حرف هفتم الفبای انگلیسی; USER: گرم, G, گرم در, گرم بر, گرم به

GT GD C H L M O
group /ɡruːp/ = NOUN: گروه, دسته, جمعیت, غند, انجمن; VERB: گروه بندی کردن, دسته دسته کردن, جمع شدن, طبقه بندی کردن; USER: گروه, گروهی, در گروه, گروه های, دسته

GT GD C H L M O
how /haʊ/ = ADVERB: چگونه, چگونگی, چه, چطور, چنانکه, از چه طریق, به چه سبب; NOUN: چگونگی, طرز, روش, راه, کیفیت, سان, متد; USER: چگونه, چگونگی, چه, چطور, طرز

GT GD C H L M O
ideas /aɪˈdɪə/ = NOUN: فکر, اندیشه, تصور, انگاره, طرز تفکر, طرز فکر, خیال, خاطر, معنی, خاطره, گمان, نیت, مراد, اگاهی, نقشه کار; USER: ایده ها, ایده, ایده های, ایده هایی, از ایده

GT GD C H L M O
interface /ˈɪn.tə.feɪs/ = NOUN: خط اتصال; USER: رابط, واسط, رابط کاربری, رابط های, از رابط

GT GD C H L M O
into /ˈɪn.tuː/ = PREPOSITION: به, توی, بسوی, نسبت به, در میان, بطرف, اندر, در ظرف; USER: به, را, را به, را در, به داخل

GT GD C H L M O
it /ɪt/ = PRONOUN: آن, ان, او, ان چیز, ان جانور; USER: آن, از آن, در آن, آن را به, به آن

GT GD C H L M O
job /dʒɒb/ = NOUN: کار, شغل, امر, ایوب, ساخت; VERB: مقاطعه کاری کردن, دلالی کردن; USER: کار, شغل, های شغلی, کار را, کار در

GT GD C H L M O
just /dʒʌst/ = ADVERB: فقط, تنها, عینا, در همان دم, اندکی پیش; ADJECTIVE: درست, عادل, منصفانه, منصف, مقتضی, باانصاف; NOUN: دادگر; USER: فقط, تنها, درست, فقط به, عادل

GT GD C H L M O
leads /liːd/ = NOUN: سرب, هدایت, رهبری, تقدم, پیش افت, راهنمایی, سبقت, شاقول گلوله, سر پوش, راه آب, مدرک; USER: منجر می شود, منجر, منجر می, منجر به, منجر میشود

GT GD C H L M O
left /left/ = ADJECTIVE: چپ, متروکه, متروک; ADVERB: در طرف چپ; USER: سمت چپ, را ترک, باقی مانده, باقی مانده است, به سمت چپ

GT GD C H L M O
like /laɪk/ = ADJECTIVE: مانند, همچون, همانند, شبیه; CONJUNCTION: مثل; PREPOSITION: مثل, چون, سان, چنان; NOUN: نظیر; ADVERB: بسان; VERB: دوست داشتن; USER: مانند, مثل, شبیه, همچون, چون

GT GD C H L M O
little /ˈlɪt.l̩/ = ADJECTIVE: کوچک, کم, اندک, ناچیز, کوتاه, ریز, خرد, مختصر, جزئي, حقیر; ADVERB: اندک, قدری; USER: کوچک, کمی, کم, اندک, کمی در

GT GD C H L M O
makes /meɪk/ = NOUN: ساخت, نظیر, ساختمان; USER: می سازد, باعث, باعث می شود, می کند, را می سازد

GT GD C H L M O
many /ˈmen.i/ = NOUN: بسیاری, گروه; ADVERB: خیلی, بسیار, چندین, زیاد, بسا; ADJECTIVE: چندین, متعدد, فراوان; USER: بسیاری, خیلی, چندین, بسیار, متعدد

GT GD C H L M O
matters /ˈmæt.ər/ = NOUN: ماده, موضوع, اهمیت, امر, مطلب, جسم, جوهر, چیز, ذات, ماهیت, نکته, خیم; USER: مسائل, امور, مسائل مربوط, مسائل مربوط به, مورد مسائل

GT GD C H L M O
meet /miːt/ = NOUN: نشست, جلسه, تقاطع; VERB: مواجه شدن با, ملاقات کردن, مواجه شدن, پیوستن, مصادف شدن با; ADJECTIVE: در خور, شایسته, مناسب, دلچسب; USER: ملاقات, دیدار با, برآورده, پاسخگویی به, دیدار خواهد کرد

GT GD C H L M O
message /ˈmes.ɪdʒ/ = NOUN: پیام, پیغام, خط; VERB: پیغام دادن, رسالت کردن; USER: پیام, پیغام, پیام خصوصی, پیام را, پیام های

GT GD C H L M O
messages /ˈmes.ɪdʒ/ = NOUN: پیام, پیغام, خط; USER: پیام, پیامهای, پیام های, پیغامهای, پیامها

GT GD C H L M O
messaging /ˌɪn.stənt ˈmes.ɪ.dʒɪŋ/ = VERB: پیغام دادن, رسالت کردن; USER: پیام, پیام های, پیام رسانی, ارسال پیام, های پیام رسانی

GT GD C H L M O
million /ˈmɪl.jən/ = NOUN: میلیون, هزار در هزار; USER: میلیون, میلیون نفر, میلیون دلار, میلیون نفر است, میلیون و

GT GD C H L M O
more /mɔːr/ = ADVERB: بیشتر, بیش, بعلاوه; ADJECTIVE: زیادتر; USER: بیشتر, بیش, تر, بیشتری, بیشتر در

GT GD C H L M O
need /niːd/ = NOUN: احتیاج, نیاز, لزوم, نیازمندی, حاجت, ایجاب, نیستی, بایستگی; VERB: نیاز داشتن, در احتیاج داشتن, نیازمند بودن, محتاج بودن; USER: نیاز, نیاز به, نیاز دارید, نیاز دارند, احتیاج

GT GD C H L M O
never /ˈnev.ər/ = ADVERB: هرگز, هیچگاه, هیچ, هیچ وقت, ابدا, حاشا; USER: هرگز, هیچگاه, هرگز به, هیچ وقت, هیچ

GT GD C H L M O
new /njuː/ = ADJECTIVE: جدید, تازه, نو, نوین; ADVERB: جدیدا, اخیرا; USER: جدید, های جدید, تازه, نو, نوین

GT GD C H L M O
of /əv/ = PREPOSITION: از, از لحاظ, از طرف, در باره, ز, در جهت, از مبدا, از منشا, در سوی, بوسیله; USER: از, در, ای از, را از

GT GD C H L M O
old /əʊld/ = ADJECTIVE: قدیمی, پیر, کهنه, مسن, سابق, گذشته, سالخورده, فرسوده, دیرینه, باستانی, کهن سال, کهنه کار, عتیق, سالار, پارینه, زر, سابقی, پیرانه; USER: قدیمی, پیر, کهنه, مسن, سابق

GT GD C H L M O
on /ɒn/ = PREPOSITION: بر, روی, بر روی, به, برای, در باره, بالای, در روی, راجع به, در بر, سر; ADJECTIVE: روشن; USER: بر, روی, بر روی, به, برای

GT GD C H L M O
other /ˈʌð.ər/ = ADJECTIVE: دیگر, سایر, دیگری, غیر, متفاوت, جز این, مغایر; USER: دیگر, سایر, دیگری, های دیگر, غیر

GT GD C H L M O
our /aʊər/ = PRONOUN: ما, مان, برای ما, مال ما, مال خودمان, متعلق بما, متکی یا مربوط بما, موجود درما; USER: ما, ما را, های ما, ما در, ما به

GT GD C H L M O
own /əʊn/ = ADJECTIVE: خود, خاص, شخصی, خویشتن, تنی; PRONOUN: خودی, مال خودم; VERB: داشتن, دارا بودن, مال خود داشتن, اقرار کردن; USER: خود, خود را, خاص, شخصی, خودی

GT GD C H L M O
part /pɑːt/ = NOUN: بخش, قطعه, جزء, پاره, عضو, نقطه, نصیب, برخه; VERB: جدا کردن, تقسیم کردن, تفکیک کردن, تفکیک شدن; USER: بخش, جزء, پاره, قطعه, عضو

GT GD C H L M O
partners /ˈpɑːt.nər/ = NOUN: شریک, همسر, یار, سهیم, انباز, پا, هم دست; USER: همکاران, شرکای, شریک, شرکا, به شرکای

GT GD C H L M O
perform /pəˈfɔːm/ = VERB: انجام دادن, اجرا کردن, کردن, بجا آوردن, بازی کردن, نمایش دادن, ایفا کردن; USER: انجام دادن, انجام, را انجام, انجام دهد, انجام می

GT GD C H L M O
personal /ˈpɜː.sən.əl/ = ADJECTIVE: شخصی, خصوصی, مربوط به شخص; USER: شخصی, های شخصی, خصوصی, شخصی است, شخصی را

GT GD C H L M O
platform /ˈplæt.fɔːm/ = NOUN: مرام, سطح مذاکره, برنامه کار نامزدهای انتخاباتی, بنیاد یا اساس چیزی, سطح فکر, کف کلفت, بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی; USER: بستر های نرم افزاری, پلت فرم, پلت فرم های, پلت فرم به, های پلت فرم

GT GD C H L M O
project /ˈprɒdʒ.ekt/ = NOUN: پروژه, طرح, نقشه, پروژه افکندن; VERB: طرح ریختن, نقشه کشیدن, طرح ریزی کردن, برجسته بودن, پیش افکندن, پرتاب کردن; USER: پروژه, طرح, پروژه های, پروژه را, پروژه به

GT GD C H L M O
protected /prəˈtekt/ = ADJECTIVE: محفوظ, مصون, سپردار; USER: محفوظ, محافظت, محافظت شده, ها محافظت شده, محافظت شده است

GT GD C H L M O
published /ˈpʌb.lɪʃ/ = VERB: منتشر کردن, چاپ کردن, صادر کردن, منتشر شدن, طبع ونشر کردن, منتشر ساختن; USER: منتشر شده, منتشر, به چاپ, منتشر شد, منتشر شده است

GT GD C H L M O
quickly /ˈkwɪk.li/ = ADVERB: سریعا, بسرعت, بزودی, سبک; USER: سریعا, سرعت, به سرعت, بسرعت, به سرعت در

GT GD C H L M O
records /rɪˈkɔːd/ = NOUN: ضبط, ثبت, رکورد, سابقه, تاریخچه, پیشینه, مدرک, یادداشت, بایگانی, صورت مذاکرات, صورت جلسه, حد نصاب مسابقه, نوشته, صفحه گرامافون; USER: سوابق, پرونده, رکورد, رکوردهای, پرونده های

GT GD C H L M O
report /rɪˈpɔːt/ = NOUN: گزارش, خبر, انتشار, اشعار, شهرت, صدا; VERB: گزارش دادن; USER: گزارش, را گزارش, گزارش می, گزارش شده

GT GD C H L M O
rooms /ruːm/ = NOUN: اتاق, جا, فضا, خانه, محل; USER: اتاق, اتاق های, اتاقها, اتاقها در, اتاق ها

GT GD C H L M O
s = NOUN: نوزدهمین حرف الفبای انگلیسی; USER: بازدید کنندگان, ها, کنندگان, ثانیه

GT GD C H L M O
sales /seɪl/ = NOUN: فروش, حراجی, جنس فروشی; USER: فروش, خرید و فروش, از فروش, های فروش, فروش در

GT GD C H L M O
searching /ˈsɜː.tʃɪŋ/ = ADJECTIVE: پویا, طالب; USER: جستجو, در جستجوی, جستجو در, به جستجو, جستجو را

GT GD C H L M O
secure /sɪˈkjʊər/ = ADJECTIVE: امن, ایمن, مطمئن, محکم, محفوظ, در امان, بی خطر, استوار; VERB: حفظ کردن, ضامن دار کردن, تامین کردن, محفوظ داشتن تامین کردن; USER: ایمن, امن, ایمن سازی, تامین امنیت, مطمئن

GT GD C H L M O
send /send/ = VERB: فرستا دن, ارسال داشتن, روانه کردن, گسیل داشتن, اعزام داشتن, سوق دادن; USER: ارسال, فرستادن, بفرستید, ارسال کنید, ارسال می

GT GD C H L M O
setup /ˈsetʌp/ = NOUN: برپایی, وضع, ترتیب, برپا کردن, وضع بدن, مقدمهچینی; ADJECTIVE: منتصب; USER: برپایی, راه اندازی, نصب, راه اندازی شده, های راه اندازی

GT GD C H L M O
simplifies /ˈsɪm.plɪ.faɪ/ = VERB: ساده کردن, سبک کردن, اسان تر کردن, مختصر کردن, تسهیل کردن; USER: ساده, را ساده, ساده می, ساده تر, را ساده تر

GT GD C H L M O
simply /ˈsɪm.pli/ = ADVERB: بسادگی, واقعا, حقیقتا; USER: بسادگی, سادگی, به سادگی, به سادگی به, به سادگی با

GT GD C H L M O
spaces /speɪs/ = NOUN: فضا, فاصله, جا, مساحت, وسعت, مدت معین, زمان کوتاه, دوره, حیز; USER: فضاهای, فضای, فاصله, فضا, فضاها

GT GD C H L M O
spot /spɒt/ = NOUN: نقطه, محل, لکه, لحظه, مکان, خال, موقعیت, موضع, لک, زمان مختصر; VERB: کشف کردن, بجا آوردن, با خال تزئین کردن, در نظر گرفتن, لکه دار کردن یا شدن; USER: نقطه, محل, لکه, لحظه, مکان

GT GD C H L M O
subtitles /ˈsʌbˌtaɪ.tl̩/ = NOUN: عنوان فرعی, لقب فرعی, عنوان فرعی مقاله; USER: زیرنویس, زیرنویسهای, شده, دریافت, نویس

GT GD C H L M O
suite /swiːt/ = NOUN: دنباله, رشته, قطعه موسیقی, سلسله, پیروان, اپارتمان, همراهان, ملتزمین, رشته مسلسل, اتاق مجلل هتل; USER: دنباله, مجموعه, رشته, قطعه موسیقی, سلسله

GT GD C H L M O
swiftly /swɪft/ = ADVERB: سریعا; USER: سریعا, سرعت, به سرعت, سریع, به سرعت به

GT GD C H L M O
tailored /ˈteɪ.ləd/ = ADJECTIVE: در خور; USER: مناسب, متناسب, طراحی شده, متناسب با, طراحی شده است

GT GD C H L M O
take /teɪk/ = VERB: گرفتن, برداشتن, بردن, ستاندن, پنداشتن, لمس کردن; USER: گرفتن, را, طول بکشد, را در, برداشتن

GT GD C H L M O
talk /tɔːk/ = NOUN: صحبت, حرف, گفتگو, مکالمه, سخن, مذاکره; VERB: حرف زدن, سخن گفتن, مکالمه کردن; USER: صحبت, حرف, گفتگو, سخن, سخن گفتن

GT GD C H L M O
task /tɑːsk/ = NOUN: کار, وظیفه, تکلیف, امر مهم, تمرین; VERB: زیاد خسته کردن, بکاری گماشتن, تهمت زدن, تحمیل کردن; USER: کار, وظیفه, تکلیف, وظیفه ای, وظیفه ی

GT GD C H L M O
tasks /tɑːsk/ = NOUN: کار, وظیفه, تکلیف, امر مهم, تمرین; USER: وظایف, کارهای, انجام وظایف, وظایف را, انجام دادن کارهای

GT GD C H L M O
team /tēm/ = NOUN: تیم, گروه, دسته, گروهه, دست, جفت, یک دستگاه, اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری; VERB: دسته درست کردن, بصورت دسته یا تیم درامدن; USER: تیم, گروه, تیم های, این تیم, تیم ملی

GT GD C H L M O
that /ðæt/ = CONJUNCTION: که; PRONOUN: ان, اشاره بدور, ان یکی; USER: که, است که, که در, که به, را که

GT GD C H L M O
the

GT GD C H L M O
them /ðem/ = PRONOUN: ایشان را, بایشان, بانها; USER: آنها, آنها را, به آنها, از آنها, آنان را

GT GD C H L M O
there /ðeər/ = ADVERB: آنجا, به آنجا, در انجا, بدانجا, در این جا, در این موضوع, ان مکان, بدانسو, انسو, انطرف; USER: آنجا, وجود دارد, وجود, وجود داشته باشد

GT GD C H L M O
these /ðiːz/ = PRONOUN: اینها, اینان; USER: اینها, این, از این, به این, که این

GT GD C H L M O
they /ðeɪ/ = PRONOUN: آنها, انها, خودشان, ایشان, انان, خودشانرا; USER: آنها, که, آنها را, آنها در, می کنند

GT GD C H L M O
things /θɪŋ/ = NOUN: اشیاء; USER: اشیاء, چیز, چیزهایی, چیزهای, همه چیز

GT GD C H L M O
tickets /ˈtɪk.ɪt/ = NOUN: بلیط, برچسب, ورقه, اگهی; USER: بلیط, بلیط های, بلیط ها, فروش بلیط, بلیط را

GT GD C H L M O
time /taɪm/ = NOUN: زمان, ساعت, وقت, مدت, موقع, هنگام, فرصت, گاه, روزگار, زمانه, عصر; ADJECTIVE: زمانی; USER: زمان, وقت, ساعت, زمانی, مدت

GT GD C H L M O
to /tuː/ = PREPOSITION: به, برای, در, در برابر, نزد, سوی, پیش, بسوی, طرف, تا نسبت به, بطرف, بر حسب, روبطرف, to-particle, to; USER: به, برای, تا, را به, در

GT GD C H L M O
together /təˈɡeð.ər/ = ADVERB: با هم, با همدیگر, یکجا, بایکدیگر, بطور دسته جمعی, بضمیمه; USER: با هم, با یکدیگر, را با هم, در کنار هم, یکجا

GT GD C H L M O
tracking /trak/ = NOUN: پیگردی; USER: پیگردی, ردیابی, پیگیری, های ردیابی, را ردیابی

GT GD C H L M O
turns /tɜːn/ = NOUN: نوبت, گردش, چرخش, پیچ, چرخ, تغییر جهت, پیچ و خم, تمایل, گشت ماشین تراش, پیچ خوردگی, قرقره, استعداد; USER: تبدیل, نوبت, تبدیل می, نظر می رسد, می شود

GT GD C H L M O
updates /ʌpˈdeɪt/ = USER: به روز رسانی, روز رسانی, روز رسانی های, به روز رسانی های, به روز رسانی ها

GT GD C H L M O
updating /ʌpˈdeɪt/ = VERB: جدید کردن, بصورت امروزی در اوردن, بهنگام در اوردن; USER: به روز رسانی, روز رسانی, به روز, به به روز رسانی, روز رسانی در

GT GD C H L M O
use /juːz/ = NOUN: استفاده, مصرف, کاربرد, استعمال, فایده, سود, عادت; VERB: استفاده کردن, بکار بردن, استعمال کردن, مصرف کردن, بهره برداری کردن از; USER: استفاده, استفاده از, با استفاده, استفاده می, با استفاده از

GT GD C H L M O
vacation /veɪˈkeɪ.ʃən/ = NOUN: مرخصی, تعطیل, اسودگی, بی کاری; VERB: مرخصی گرفتن, به تعطیل رفتن; USER: مرخصی, تعطیلات, برای تعطیلات, تعطیلات به, در تعطیلات

GT GD C H L M O
vendors /ˈven.dər/ = NOUN: فروشنده, دستفروش, بایع, طواف; USER: فروشندگان, فروشندگان در, فروشندگان را, فروشندگان به, به فروشندگان

GT GD C H L M O
viewed /vjuː/ = VERB: دیدن, از نظر گذراندن; USER: مشاهده شده, بازدید, بیننده, تلقی, مشاهده شده است

GT GD C H L M O
way /weɪ/ = NOUN: راه, روش, مسیر, طریق, طور, نحو, طرز, طریقه, سبک, سمت, جاده, سان, عنوان, رسم, سیاق, خط, مسلک; USER: راه, روش, طریق, مسیر, نحو

GT GD C H L M O
we /wiː/ = PRONOUN: ما, خودمان, ضمیر اول شخص جمع; USER: ما, که ما, کنیم, می کنیم, ما از

GT GD C H L M O
when /wen/ = CONJUNCTION: وقتی که, کی, چه وقت, چون, موقعی که, در موقع; USER: وقتی که, زمانی که, هنگامی که, در هنگام, چون

GT GD C H L M O
where /weər/ = ADVERB: کجا, از کجا, جایی که, در کجا, در جایی که, هر کجا, اینجا, در کدام محل, در کدام قسمت, چه جا, در چه موقعیتی, از چه منبعی; USER: جایی که, کجا, از کجا, در جایی که, در کجا

GT GD C H L M O
why /waɪ/ = ADVERB: چرا, برای چه, بچه جهت; USER: چرا, همین دلیل, که چرا, به همین دلیل, همین دلیل است

GT GD C H L M O
with /wɪð/ = PREPOSITION: با, بوسیله, در جهت, پیش, برخلاف, بطرف, در ازاء, بعوض; USER: با, را با, همراه با, و با, که با

GT GD C H L M O
work /wɜːk/ = NOUN: کار, شغل, وظیفه, سعی, ساخت, زحمت, عملیات, موثر واقع شدن, چیز; VERB: کار کردن, عمل کردن, زحمت کشیدن; USER: کار, کار می کنند, کار کنند, کار کند, کار کردن

GT GD C H L M O
workers /ˈwɜː.kər/ = NOUN: کارگر, عمله, ایجاد کننده; USER: کارگران, کارگر, از کارگران, کارگران را, کارگران در

GT GD C H L M O
workplace /ˈwɜːk.pleɪs/ = USER: محل کار, محیط کار, در محل کار, محیط های کاری, محل کار را

GT GD C H L M O
you /juː/ = PRONOUN: شما, تو, ترا, تورا, شمارا, شماها; USER: شما, تو, که شما, شما به, شما در

GT GD C H L M O
your /jɔːr/ = PRONOUN: مال شما, مربوط به شما, ت, متعلق بهشما, خودمانی; USER: خود را, خود, خود را به, های خود را, خود را در

155 words